رشد کسب و کار
رشد کسب و کار میتواند چالشهایی را پیش رو داشته باشد. غلبه بر این چالشها نشاندهنده ثبات و عملیبودن یک مدل کسبوکار خاص است. شاید در اینجا باید به خودمان یادآوری کنیم که کسبوکارهای موفق، امروز از کسبوکاری کوچک شروع شدهاند و مسیر فتح جهان بدون مانع و مشکل ممکن نیست.
چالشهای اصلی که رشد کسب و کار پیش روی ما قرار میدهد، چیست؟ و چگونه میتوان بر آنها غلبه کرد؟
یک بنگاه کوچک تا متوسط (SME) با دو محیط متمایز سروکار دارد: یک محیط درونی (شرکا، کارکنان، عملیات روزمره) و یک محیط بیرونی (آن چه که ما به عنوان «بازار» میشناسیم)
طبیعی است که فرض کنیم، عوامل خارجی بیشترین چالش را به وجود میآورند. سپس این فشارها، عوامل داخلی را به واکنش وامیدارند تا بر این چالشها غلبه کنند. این وضعیت، هم فرصت به وجود میآورد و هم چالش.
تأثیر تصمیمات در رشد کسب و کار
کارآفرینان و مدیران عموماً رشد را به انتخابها و تصمیمات درست مرتبط میدانند. با این حال باید تأکید کرد که هر تصمیمی هم اثر درونی دارد و هم اثر بیرونی. گاهی ممکن است گرفتن تصمیم «درست» از منظر بیرونی باعث تنشهای درونی شود و این میتواند تهدیدی برای رشد باشد.
همراستا کردن تمام عوامل برای ایجاد همگرایی و رشد، چالش بزرگی است. رشد باعث ایجاد فشار روی منابع موجود میشود و این از طرف دیگر باعث اصطکاک بین بخشها یا کارکنان مختلف میشود. بنابراین برنامهریزی برای رشد و پیشبینی چالشها اهمیت اساسی دارد.
تلاش برای بقا با ثبات (sustainability) شروع میشود. SMEها بخشی از محیطی هستند که دائماً در حال تغییر و تکامل هستند. بازارها هم ساکن نمیمانند. قانونگذاری، مدلهای کسبوکاری جدید و فناوریهای تحولآفرین میتوانند قواعد بازی را در زمان کوتاهی تغییر دهد.
اینها فقط تعدادی از چالشهایی هستند که هر کسبوکاری که به سمت بالا حرکت میکند، با آنها روبهرو میشود. آیا شما آمادهی مواجهه با این چالشها هستید؟
برای غلبه بر چالشهای رشد فوقسریع، سه نکته هست که ارزش در نظر گرفتن را دارند.
رشد کسب و کار نیاز به سرمایه دارد
چالش در اینجا به معنای بیشینهکردن ارزش کل کسبوکار است. از منظر استراتژیک، بهتر است که نگاهی فراتر از رشد داشته باشیم. یک راهحل ممکن، جستوجوی شرکای استراتژیک برای دستیابی به بازدهی عملیاتی بهتر و بیشینهکردن سود است.
استراتژی و مدیریت عوامل، کلیدی برای رشد پایا هستند
کوتاهنگری، زیربنایی محکم برای موفقیت کسبوکار نیست. حکمرانی شرکتی و روالهای مناسب به بهبود مدیریت روزمره کمک میکنند و تصمیمگیری بلندمدت را پشتیبانی میکنند.
شما به فرهنگ، محیط و افراد قوی نیاز دارید
این سه المان بههمپیوستهاند و اثر مستقیم روی غلبه بر هرگونه «درد رشد» دارند. توسعهی یک فرهنگ داخلی که مشارکت کارکنان را بهبود دهد؛ اهمیت زیادی دارد. این موضوع پذیرفته شده است که افرادی که احساس مشارکت و انگیزهی بیشتری در کارشان دارند، بهرهوری بیشتری هم نشان میدهند.
رهبری نقش بنیادی در این فرایند دارد. یک مدیر خوب به دنبال ترویج محیطی پویاست که همکاری را تشویق کند، شایستهسالار باشد و به کارکنان فرصت توسعهی بیشتر بدهد.
بقا در کنار رشد کسب و کار
بقای هر کسبوکاری به توسعهی یک استراتژی اثرگذار وابسته است که نه تنها دوام کسبوکار را تضمین کند (پایایی) بلکه بنیادی برای توسعهی آیندهاش هم باشد. بازارها ساکن نمیمانند و بازیگران جدید پتانسیل ایجاد تغییرات چشمگیر در زمان کوتاه را دارند.
اوبر نمونهای از این موضوع هستند. فناوری شبکههای تلفن همراه، مکانیابی جغرافیایی و فناوری تلفنهای هوشمند، همگی همگرا شدند تا راهی جدید برای یافتن یک تاکسی یا اقامتگاه در زمان سفر ایجاد کنند.
این گام بازارهای جدیدی ایجاد کرد و چالشهای زیادی برای بازیگران مستقر به وجود آورد. به عنوان نتیجهگیری، «دردهای رشد» همیشه وجود خواهند داشت زیرا محیطها و بازارها ماهیتهایی بیتحرک نیستند. ظرفیت روبهروشدن و تطابق با این چالشهای جدید اهمیت زیادی دارد.
بنابراین ضروری است که چشماندازی انعطافپذیر از آینده داشته باشیم که حس هدف و جهت داشته باشد. چنین چشماندازی باید از پشتیبانی ابزارهایی برخوردار باشد که هم جامع باشند و هم آنقدر انعطافپذیر باشند که نتایج فوری ایجاد کنند.
شما برای پایداری در کنار رشد کسب و کار تان چه برنامهای دارید؟
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)