شاخص های مالی
شاخص های مالی
نسبت فروش به سرمایه در گردش
ضروری است برای کاهش نیازهای تامین مالی، مبلغ وجوه نقد مورد استفاده در سازمان را در میزان حداقلی نگه داریم. یکی از بهترین شیوهها برای تعیین میزان تغییرات در استفاده از وجوهنقد در طول زمان، نسبت فروش به سرمایهدرگردش است. این نسبت نشان میدهد چه میزان نقد برای حفظ سطح خاصی از فروشها نیاز است. این نسبت هنگامی اثربخشتر است که به روند آن توجهکنیم بطوریکه مدیر میتواند ببیند آیا تغییرات بلندمدت در مبلغ وجوهنقد مورد نیاز موسسه برای ایجاد همان مبلغ فروش وجود دارد.
نسبت فروش به هزینه های اداری
مساله کلیدی، میزان هزینه سربار مورد نیاز برای حفظ سطح خاصی از حجم فروش است. برای نمونه، شرکتی با استرتژی فروش سفارشهای خیلی اندک به مشتریانش نیاز به بخش حسابداری بزرگی نه تنها برای انتشار تعداد زیادی از فاکتورها بلکه برای پردازش تعداد زیادی از پرداخت ها دارد. به طور مشابه اگر شرکت نیاز به کارکنان زیادی برای ایجاد درآمد داشته باشد (مثل زنجیره رستوران)، پرسنل منابع انسانی بههمان نسبت بزرگ میباشد. در چنین مواردی لازم است، اطمینان حاصل کنیم؛ هزینههای اداری با چنان دقتی کنترل شدهاند که اثر زیادی بر روی سود ندارند.
نسبت هزینه تعمیر و نگهداری به دارایی های ثابت
این نسبت برای برآورد سن گروه مشترک داراییهای ثابت گزارش شده در صورتهای مالی سودمند است. اگر این نسبت روند افزایشی داشته باشد، شرکت احتمالاً به جایگزین هایی برای دارایی نیاز دارد. همچنین روند افزایشی بیانگر مصرف زیاد دارایی است که نیاز به تعمیرات پیشرفته نابهنگام کار دارد. اگر نسبت بالا به طور ناگهانی بدون افزایش همزمان در مبلغ دارایی های ثابت، کاهش یابد، بیانگر آن است که اعتبار نقدی شرکت تمام شده و نمیتواند از پس تعمیرات دارایی های جاری برآید یا اینکه دارایی جدیدی بخرد.
نسبت هزینه های فروش به فروش
برخی فروش ها برای شرکت آنقدر هزینه بر پیوسته هستند که حاشیه کسب شده از هر فروش حتی هزینه های فروش را هم پوشش نمیدهد. این نسبت برای تعیین هزینه متغیر فروش مناسب است تا اینکه مدیریت بتواند تعیین کند که آیا سیستم های فروش باید تغییر کند تا به رویکرد هزینه کمتر منجر شود.
نرخ سربار
نرخ سربار برای تعیین هزینه سربار استفاده میشود و بهتر است برای یک واحد تولیدی بامحصول تکمیل شده یا مبالغی از خدمات ارائه شده به مشتری استفاده شود.
نسبت سربار به بهای تمام شده فروش
روند بلندمدت در طول قرون گذشته بیانگر جایگزین تدریجی هزینههای کار مستقیم با هزینههای سربار در بهای تمام شده کالای فروشرفته است. اکنون سربار بیشترین سهم هزینه ها را در این طبقه برای شرکتها دارد. باوجود اهمیت فزاینده آن، نسبت سربار به بهای تمام شده فروش مورد نیاز است تا اینکه مدیران بتوانند ببینند که آیا افزایش مستمری در هزینه سرباری وجود دارد که نیاز به کاهش داشته باشد.
گردش سرمایه
سنجه گردش سرمایه توسط سرمایه گذاران استفاده میشود تا توانایی شرکت را برای تبدیل حقوق مالکانه و بدهی به مبالغ فروش تعیین کنند. نسبت بالای فروش به حقوق مالکانه و بدهی بیانگر سطح بالایی از کارایی در ایجاد فروش است. روند این معیار باید بررسی شود تا دید تا مشخص شود که آیا تغییراتی در سطح کارایی فروش در طول زمان وجود دارد.
نسبت دارایی های عملیاتی
تنها سنجه این فصل است که فقط مبتنی بر اطلاعات ترازنامه است و برای استفاده مدیران طراحی شده تا بتوانند تعیین کنند؛ کدام دارایی را میتوان با اطمینان از شرکت حذف کرد بدون اینکه قابلیت های عملیاتیاش از بین برود. درنتیجه دارایی هایی که بازده سرمایه گذاری ایجاد نمیکنند را میتوان را حذف کرد.
حاشیه فروش
برای محاسبه این نسبت فروش، هزینه های توزیع و بهای فروش را جمع آوری میکنیم. درنتیجه همه سودها را از فعالیت های درآمد زای شرکت جدا میکند. بعلاوه میتواند به عنوان حاشیه سود قبل از هزینه های اداری درنظرگرفته شود
نسبت وجه نقد به سرمایه در گردش
این نسبت برای تعیین درصدی از سرمایه در گردش سودمند است که از نقد و یا سرمایه گذاریای تشکیل شده اند که به راحتی به وجه نقد تبدیل میشود. اگر این نسبت پایین باشد، بیانگر این است که شرکت برای پرداخت تعهدات کوتاه مدتش به دلیل فقدان وجه نقد مشکل دارد.
دیدگاهتان را بنویسید